جوانان.خانواده. اخلاق.مشاوره. اهل بیت.
BlogComments=[14,0,12,2,10,0,9,1,7,2,6,0,5,0,4,0,3,1,2,0];

شناخت مختصر از زندگانی امام جعفر صادق عليه السلام

شناخت مختصری از زندگانی امام صادق (ع) جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السلام، ششمین امام شیعیان، و پنجمین امام از نسل امیر المؤمنین (ع) کنیه او ابو عبد الله و لقب مشهورش «صادق » است. لقبهای دیگری نیز دارد، از آن جمله صابر، طاهر، و فاضل. اما چون فقیهان و محدثان معاصر او که شیعه وی هم نبوده اند، حضرتش را به درستی حدیث و راستگویی در نقل روایت بدین لقب ستوده اند، لقب صادق شهرت یافته است و گرنه امامی را که منصوب از طرف خدا و منصوص از جانب امامان پیش از اوست، راستگو گفتن آفتاب را به روشن وصف کردن است. که: مدح تعریف است و تخریق حجاب فارغ است از شرح و تعریف آفتاب مادح خورشید مداح خود است که دو چشمم روشن و نامر مد است(1) ابن حجر عسقلانی او را چنین وصف می کند: الهاشمی العلوی، ابو عبد الله المدنی الصادق (2) و هم او نویسد ابن حبان گوید در فقه و علم و فضیلت از سادات اهل یت بود. (3) ولادت او ماه ربیع الاول سال هشتاد و سوم از هجرت رسول خدا (ع) ، و در هفدهم آن ماه بوده است. ولی بعض مورخان و تذکره نویسان ولادت حضرتش را در سال هشتادم از هجرت نوشته اند (4) و در ماه شوال سال صد و چهل و هشت هجری به دیدار پروردگار شتافت. (5) مدت زندگانی او شصت و پنج سال بوده است. (6) ابن قتیبه نویسد: جعفر بن محمد، کنیه او ابو عبد الله است و جعفریه بدو منسوب اند به سال یکصد و چهل و شش در مدینه درگذشت. (7) از آغاز ولادت تا هنگام رحلت این امام بزرگوار، ده تن از امویان به نامهای: عبد الملک پسر مروان، ولید پسر عبد الملک (ولید اول) ، سلیمان پسر عبد الملک، عمر پسر عبد العزیز، یزید پسر عبد الملک (یزید دوم) ، هشام پسر عبد الملک، ولید پسر یزید (ولید دوم) ، یزید پسر ولید (یزید سوم) ، ابراهیم پسر ولید و مروان پسر محمد، و دو تن از عباسیان ابو العباس، عبد الله پسر محمد معروف به سفاح و ابو جعفر پسر محمد معروف به منصور بر حوزه اسلامی حکومت داشته اند. آغاز امامت امام صادق (ع) با حکومت هشام پسر عبد الملک و پایان آن، با دوازدهمین سال از حکومت ابو جعفر منصور (المنصور بالله) مشهور به دوانیقی مصادف بوده است. مدفن آن امام بزرگوار قبرستان بقیع است، آنجا که پدر و جد او به خاک سپرده شده اند. نام مادر او فاطمه یا قریبه دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر است و ام فروه کنیت داشته است. مادر ام فروه اسماء دختر عبد الرحمان بن ابی بکر است. امام صادق در باره مادرش فرموده است: مادرم مؤمن، متقی و نیکوکار بود و خدا نیکوکاران را دوست می دارد. (8) کلینی به اسناد خود از عبد الاعلی آورده است: ام فروه را دیدم متنکروار گرد کعبه طواف می کرد و حجر الاسود را به دست چپ سود. مردی از طواف کنندگان بدو گفت: در سنت خطا کردی. ام فروه پاسخ داد ما از دانش تو بی نیازیم (9) و از این پاسخ می توان آشنایی او را به مسائل فقهی دریافت. چنان که مشهور است فرزندان آن حضرت ده تن بوده اند، هفت پسر به نامهای اسماعیل، عبد الله، موسی، اسحاق، محمد، عباس و علی و سه دختر به نامهای ام فروه، اسماء و فاطمه. پی نوشتها: 1. مثنوی، دفتر پنجم، بیت 9-8. 2. تهذیب التهذیب، ج 2، ص 103. 3. همان، ص 104. 4. کشف الغمه، ج 2، ص 155. 5. کشف الغمه، ج 2، ص 166. 6. ارشاد، ج 2، ص 174. 7. المعارف، ص 215.برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: شنبه 10 مرداد 1394 ساعت: 13:17 |تعداد بازدید : 385 نویسنده :

نخوندي از دستت رفته

واقعا به ١٠٠ تا داستان مي ارزه.... نخوني از دستت رفته... روزی پیغمبر خدا حضرت محمد(ص) از یه قبرستانی داشت عبور،،، میکرد یه وقت دید از داخلو یکی از قبرها صدای نعره ای میامد امد بالای سر قبر پاش رو محکم زد رو زمین و فرمودند:ای بنده ی خدا پاشو وایسا. قبر شکافته شد یه جوانی از تو قبر اومد بیرون از تمام بدن این جوان آتش میزد بیرون، رسول خدا فرمودند:ای جوان تواز امت کدام پیامبری که اینقدر عذاب میکشی؟ عرض کرد یا رسوالله از امت شما پیامبر خیلی دلش به حال جوان سوخت پیامبر فرمود:تارک الصلات بودی؟ جوان گفت:نه یارسولله من پنج وعده نمازم رو به شما اقتدا میکردم پیامبر:روزه نگرفتی؟ جوان: یارسولله نه فقط رمضان بلکه رجب و شعبان و رمضان رو هم روزه میگرفتم. پیامبر فرمودند:ای جوان حج نرفتی؟ گفت:مستطیع نشدم پیامبر فرمود:جهاد نکردی؟ جوان گفت:چرا جانباز یکی از جنگ ها هستم پیامبر اکرم سرشو بالا گرفت و فرمود:خدایا من نمیتونم عذاب کشیدن امتم را ببینم به من بگو این جوان چرا ایقدر عذاب میکشه،،،؟ خطاب رسید یا رسوالله حقت سلام میرساند و میفرماید این جوان آق مادر شده تا مادرش رضایت نده عذاب همینه. پیامبر به سلمان، ابوذر و مقداد مفرماید برید مادر این جوان رو پیدا کنید. رفتند مادرشو پیدا کردند.یه پیرزن ضعیف و رنجور ومریض احوال بودند. رسول خدا باز امر کرد قبر شکافته شد جوان از قبر امد بیرون. پیامبر فرمودند:مادر ببین پسرت چطور داره عذاب میکشه.بیا از سر تقصیر پسرت بگذر و حلالش کن. مادر جوان:سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا اگر حق مادری بر گردن این پسر دارم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن!!! تمام بدن این جوان آتش گرفت رسول خدا فرمودند:آخه زن این بچه مگه در حق تو چه بدی کرده ک تو لحظه ب لحظه داری نفرینش میکنی؟ عرض کرد یا رسولله من با زنش یه روز تو خونه مشاجره کردم، دعوامون شد،از راه رسید از من نپرسید همینجوری منو هل داد تو تنور آتش سینه ام سوخت،موهام سوخت، قسمتی از بدنم سوخت، زن ها منو از تو آتش کشیدن بیرون لباسهام رو عوض کردند. همون سینه سوختمو دردست گرفتم در حق پسرم نفرین کردم سه روز بعد مرد. رسول خدا فرمودند:ای زن میدونی که من پیغمبر رحمتم به خاطر من بیا از تقصیر جوانت بگذر. سرشو بالا گرفت و گفت:ای خدا به حق این پیغمیر رحمتت قسم میدهم ک لحظه ب لحظه عذابو ب پسرم زیاد کن ک کم نکن!!! رسول خدا به سلمان فرمودند:سلمان برو به فاطمه ام بگو تنها نه علی هم بیاره، حسن و حسین رو هم بیاره. سلمان رفت درخانه به فاطمه(س) گفت:پیامبر پیغام داده سریع بیایید. مادر ما زهرا(س) آمد، علی(ع) ،حسن(ع) و حسین(ع) هم اومدند. اول مادر ما حضرت زهرا(س) رفت جلو فرمودند:ای زن میدانی من فاطمه حبیبه ی خدا هستم گفت:آره فرمود:ای زن به خاطر من فاطمه بیا از سر تقصیر جوانت بگذر. زن سرشو گرفت بالا صدا زد:خدایا به حق حبیبه ات فاطمه قسم میدهم لحظه ب لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن. دوباره آتش از بدن جوان زد بیرون. این بار امیرالمومنین علی(ع) رفت جلو و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر. زن گفت:خدایا به حق علی(ع) قسم میدم لحظه ب لحظه عذاب پسرم را زیاد کن.......... نوبت رسید به اقامون امام حسن(ع).اومد جلو وفرمودند:ای زن بخاطر من بیا از سر تقصیر پسرت بگذر. زن گفت:خدایا به این غریب مظلوم تورو قسم میدم لحظه به لحظه عذاب پسرمو زیاد کن و کم نکن. نوبت رسید به آقای ما حسین(ع) اومد مقابل این زن ایستاد،ایشان خردسال بود چون دامن زن رو گرفته بود و سرشو گرفته بود بالا و فرمودند:ای زن به خاطر من بیا از سر تقصیر جوانت بگذر. زن سرشو گرفت بالا یهو دیدند رنگ از رخسار این زن پرید به دست وپای حسین(ع) افتاد و عرض کرد:خدایا پسرمو به حسین بخشیده ام. پیغمبر خدا(ص)فرمودند: که ای زن چی شد؟ من،فاطمه ،علی،حسن خواستیم قبول نکردی چی شد که حسین؟ عرض کرد:یا رسوالله سرمو گرفتم بالا در حق جوانم نفرین بکنم دیدم فرشتگان در آسمان میگن ای زن مبادا دل حسین رو بشکنی،،،،، السَــــلامُ عَلَیـــــکَ یـــــا ابـــاعَـــبْــــدِالـــــلّـــــــه وَ عًلی اَرواح الّتـــــی حَــــلَــــت بِـــفـــنـــــائــــک عَــــلَـــیکَ مّنـــــی ســـــــّلامُ الـــــلّـــــه ابــــــــداً مــــا بَــــقــــیــــتُ وَ بَــــقـــیَ اَلَــــیـــــلِ وَ الــــنــَـهــار وَ لا جَـــــعَــــلَ الـــــلّـــــهَ آخِــــرَ اَلـعَـهـــدِ منی لـــزیـــارَتکُم اَســـــلامُ عَلی الـــــحُــسـَــــیـــن وَعَلی عـَلـی بـن الـــــحُـــسـَــــیــــن وَعَلی اُولاد الـــحُـــسـَــــیــــن وعَلی اَصــــحاب الـــحُـــسـَــــیــــن...برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: یک شنبه 4 مرداد 1394 ساعت: 14:37 |تعداد بازدید : 326 نویسنده :

هشت شوال سالروز تخريب بقيع / يوم الهدم

هشت شوال سالروز تخريب بقيع / يوم الهدم تا به حال نام يوم الهدم را شنيده ايد ؟ يوم الهدم يعني روز ويران کردن ... در هشتم شوال سال 1344 هجري قمري پس از اشغال مکه ، وهابيان به سرکردگي عبدالعزيزبن سعود روي به مدينه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال نموده ، مأمورين عثماني را بيرون کردند و به تخريب قبور ائمه بقيع و ديگر قبور هم چنين قبر ابراهيم فرزند پيامبر اکرم – صلي الله عليه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنين مادر حضرت اباالفضل العباس – عليه السلام – و قبر عبدالله پدر پيامبر و اسماعيل فرزند امام صادق – عليه السلام – و بسياري قبور ديگرپرداختند. ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته شده بود و روي قبور حضرات معصومين امام مجتبي ، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – عليهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده ، بردند . اما اين اولين حمله آنان به مدينه نبود . آنان در سال 1221 هجري نيز يک بار ديگر به مدينه هجوم برده ، پس از يک سال و نيم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصزف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشياي گرانبهاي حرم پيامبر – صلي الله عليه و آله و سلم – و تخريب و غارت قبرستان بقيع نمودند . طبق نقل تاريخي آن ها در اين حمله چهر صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و ياقوت گرانبها و حدود يکصد قبضه شمشير با غلاف هاي مطلا به طلاي خالص و تزيين شده به الماس و ياقوت و ... به يغما بردند . و اين نيز نخستين حمله آنان به مقدسات اسلامي نبود . صلاح الدين مختار نويسنده و مورخ وهابي در کتاب "تاريخ امملکه العربيه السعوديه کما عرفت" بخشي از افتخارات وهابيت در حمله به کربلاي معلي را چينن شرح مي دهد : در سال 1216 اميرسعود در رأس نيروهاي بسياري از مردم نجد و حبوب و حجاز و تهامه و نواحي ديگر به قصد عراق حرکت نمود و در ماه ذي القعده به شهر کربلا رسيد و آن را محاصره کرد . سپاه مذکور باروي شهر را خراب کردند و به زور وارد شهر شدند . بيشترمردم را در کوچه و بازار و خانه ها به قتل رسانيدند و نزديک ظهر با اموال و غنائم فراوان از شهر خارج شدند ، سپس در محلي به نام ابيض گرد آمدند . خمس اموالرا خود سعود برداشت و بقيه را به هر پياده يک سهم و به هر سوار دو سهم قسمت کرد .(چون به نظر آنها جنگ با کفار بود) عثمان بن بشر از ديگر مورخان وهابي درباره حمله به كربلا چنين مي نويسد: "… گنبد روي قبر (يعني قبر امام حسين عليه السلام) را ويران ساختند و صندوق روي قبر را كه زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر در آن نشانده بودند، برگرفتند و آنچه در شهر از مال و سلاح و لباس و فرش و طلا و نقره و قرآن هاي نفيس و جز آن‌ها يافتند، غارت كردند و نزديك ظهر از شهر بيرون رفتند در حالي كه قريب به 2000 تن از اهالي كربلا را كشته بودند." جالب اين جاست كه مورخ مزبور نام كتاب خود را "عنوان المجد في تاريخ نجد" گذاشته و از اين وقايع به عنوان نشانه‌هاي مجد و شكوه و عظكت وهابيت ياد كرده است! اما اين فقط شيعيان و اماكن مقدسه آن‌ها نبودند كه وهابيان آثار مجد و شكوه خود را در آن به نمايش گذاشته‌اند، مكه مكرمه و طائف نيز از حملات آنان در امام نماند. "جميل صدقي زهاوي" در خصوص فتح طائف مي نويسد: "طفل شيرخواره را بر روي سينه مادرس سر بريدند، جمعي را كه مشغول فراگيري قرآن بودند كشتند، چون در خانه‌ها كسي باقي نماند، به دكان‌ها و مساجد رفتند و هر كس بود، حتي گروهي را كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند. كتاب‌ها را كه در ميان آن‌ها تعدادي مصحف شريف و نسخه‌هايي از صحيح بخاري و مسلم و ديگر كتب فقه و حديث بود، در كوچه و بازارافكندند و آنها را پيمال كردند." سرزدن اين قبيل امور از پيروان محمد بن عبدالوهاب شگفت نيست! تابعان كسي كه همه مسلمانان را كافر و مشرك مي دانست و مكه و مدينه را قبل از آنكه به دست وهابيان بيافتد، دارالحرب و دارالكفر!مي دانست. در كتاب "الدررالسنيه" مي خوانيم: "وي - محمد بن عبدالوهاب – از صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و اله نهي مي‌كرد و از شنيدن آن ناراحت مي‌شد. صلوات فرستنده را اذيت مي‌كرد و به سخت‌ترين وجه مجازات مي نمود. حتي او دستور داد مرد نابيناي متديني را كه مؤذن بود و صوت خوشي داشت، چون به حرف او گوش نداده، بر پيامبر صلوات فرستاده بود، به قتل رسانند. بسياري از كتب مربوط به صلوات بر پيامبر صلي الله عليه و آله را به آتش كشيد و به هريك از پيروانش اجازه مي داد قرآن را مطابق فهم خود تفسير كند." محمد بن عبدالوهاب به نوبه‌ي خود در اعتقادات پيرو"ابن تيميه حنبلي" است، كه در قرن هشتم هجري مي‌زيسته است، از ابن تيميه عقايد جالبي نقل شده است. از جمله اينكه او خدا را جسم مي‌دانست! براي ذات مقدس خداوند دست و پا و چشم و زبان و دهان قائل بود! ابن بطوطه جهانگرد معروف در سفرنامه‌ي حود مي گويد: "ابن تيميه را بر منبر مسجد جامع دمشق ديدم كه مردم را موعظه مي‌كرد و مي‌گفت: خداوند به آسمان دنيا مي‌آيد، همان گونه كه من اكنون فرود مي‌آيم! سپس يك پله از منبر پائين مي‌آمد!" عقايد او آنچنان سخيف و بي‌مقدار بود كه خود اهل سنت وي را به زندان افكندند و در رد او كتب متعددي را به رشته تحرير درآوردند. اين قطره‌اي كوچك از مرداب اعتقادات و عملكرد وهابيان در طول اين ساليان است. در طول اين دوران دانشمندان زيادي چه شيعه و چه سني به نقد عقايد وهابيت دست زده‌اند و به شبهات گوناگون آنان پاسخ داده‌اند. يكي از شبهات آنان مسأله‌ي بناء بر قبور است. آن‌ها ساختن بنا اعم از مسجد يا غير آن را بر قبر حرام مي‌دانند. در اين نوشتار سعي مي كنيم پاسخي مناسب به شبهه‌ي مذكور بدهيم. نخست آنكه: اين شبهه‌ي آنان را صريح آيه‌ي 21 سوره كهف دفع مي‌نمايد، كه در خصوص ماجراي اصحاب كهف از قول مومناني كه مي‌خواستند ياد اصحاب كهف را گرامي دارند مي فرمايد: لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا (بي ترديد بر روي قبور آنان مسجدي بنا مي كنيم) دوم آنكه: هنگام ظهور اسلام و در دوران فتوحان اسلامي بناهايي بر قبور انبياء گذشته وجود داشت. از جمله مي‌توان به قبر حضرت داوود و حضرت موسي در بيت المقدس اشاره نمود. جالب اينجاست كه خليفه دوم كه طبق نظر اين آقايان از صحابه است و معصوم، خود براي انعقاد پيمان صلح به بيت المقدس رفت و پس از تسلط بر آن شهر، اقدامي در راستاي از بين بردن اين قبور به عمل نياورد… اما به راستي قومي كه در تاريخ نه چندان طولاني خود، چنان كه از زبان مورخين خودشان شنيديم قرآن‌ها را در خيابان‌ها لگد مال ساختند و در قتل عام پيروان علي عليه السلام و ساير خلفا فرقي نگذاشتند و مجد خود را در غارت و قتل جستجو مي كردند، شايستگي اين را دارند كه مخاطب يك استدلال قرآني و يا حتي تاريخي قرار گيرند؟! برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: دو شنبه 29 تير 1394 ساعت: 15:19 |تعداد بازدید : 336 نویسنده :

ثواب قرائت قرآن در ماه مبارک رمضان

 

 

در کتاب بحارالانوار از امام صادق (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده که فرمود:

شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البرکه ، و هو شهر الانابه ، و هو شهر التوبه و هو شهر المغفره ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنه . اءلا فاجتنبوا فیه کل حرام ، و اءکثیروا فیه من تلاوه القرآن ، و سلوا فیه حوائجکم ، واشتغلوا فیه بذکر ربکم ، و لایکونن شهر رمضان عندکم کغیره من الشهور، فان له عندالله حرمه و فضلا على سائر الشهور، و لایکونن شهر رمضان یوم صومکم کیوم فطرکم .

 

 

ترجمه روایت شریفه

((ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است که خداوند کارهاى نیک را در آن دو چندان کند و بدیها را در آن محو سازد، ماه برکت ، و ماه انابه و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و کامیاب شدن به بهشت است . هان که در این ماه از هر حرامى خوددارى کنید، و تلاوت قرآن را زیاد کنید. و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماههاى دیگر باشد، چرا که براى این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برترى بر دیگر ماهها است ، و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.))

 

 

ثواب قرائت قرآن در این ماه : روایت دوم

و از امام هشتم (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود: الحسنات فى شهر رمضان مقبوله ، والسیئات فیه مغفوره ، من قراء فى شهر رمضان آیه من کتاب الله عزوجل کان کمن ختم القرآن فى غیره من الشهور، و من ضحک فیه فى وجه اءخیه المؤمن لم یلقه یوم القیامه الا ضحک فى وجهه ، و بشره بالجنه ، و من اءعان فیه مؤمنا اءعانه الله تعالى على الجواز على الصراط، یوم تزل فیه الاقدام ، و من کف فیه غبضه کف الله عنه غضبه یوم القیامه ، و من اءغاث فیه ملهوفا آمنه الله من الفراغ الاءکبر یوم القیامه ، و من نصر فیه مظلوما نصره الله على کل من عاداه فى الدنیا، و نصره یوم القیامه عند الحساب و المیزان . شهر رمضان شهر البرکه ، و شهر المغفره و شهر التوبه و شهر الانابه ، من لم یغفر له فى شهر رمضان ففى اءى شهر یفغر له ؟ فسلوا الله ان یتقبل منکم فیه الصیام ، و لا یجعله آخر العهد منکم ، و اءن یوفقکم فیه لطاعته و یعصمکم من معصیته ، انه خیر مسؤ ول .

 

 

ترجمه روایت شریفه ((نیکى ها در ماه رمضان پذیرفته ، و بدیها در آن آمرزیده است ، کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خداوند بخواند همانند کسى است که در ماههاى دیگر قرآن را ختم کرده و کسى که در این ماه در روى برادر ایمانى خود بخندد (و او را خوشحال کند) در روز قیامت او را دیدار نکند جز آنکه در روى او بخندد (و او را خوشحال کند) و به بهشت مژده اش دهد، و کسى که در این ماه به مؤمنى کمکم کند، خداى تعالى در هنگام عبور بر صراط کمکش کند در آن روزى که گامها بلغزد، و کسى که خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد. و کسى که درمانده اندوهگینى را دستگیرى و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ آن روز در امان دارد، و کسى که ستمدیده اى را در این ماه یارى کند، خدایش در دنیا بر دشمنانش یارى دهد، و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در کنار میزان یاریش کند. ماه رمضان ماه برکت ، ماه رحمت ، ماه مغفرت ، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه الهى است ، کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهى مى خواهد آمرزیده شود؟ از خدا بخواهید در این ماه روزه تان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، که براستى خداوند بهترین کسى است که از او درخواست کنند.))

 

 

ثواب قرائت قرآن در این ماه : روایت سوم

شیخ صدوق در کتاب معانى الاخبار و امالى به سندش از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:

لکل شى ء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان .

 

 

ترجمه روایت شریفه

((هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است .))

 

 

ثواب قرائت قرآن در این ماه : روایت چهارم

و از مجالس شیخ از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود: ان الشهور عندالله اثناعشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السماوات و الارض فغره الشهور شهر الله شهر رمضان ، و قلب شهر رمضان لیله القدر، و نزل القرآن فى اءول لیله من شهر رمضان ، فاستقبل الشهر بالقرآن.

 

 

ترجمه روایت شریفه

((براستى که در کتاب خدا ماهها نزد خدا دوازده ماه است . روزى که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، پس نور و روشنى ماهها ماه رمضان است ، و قلب ماه رمضان شب قدر است ، و قرآن در شب اول ماه رمضان نازل گشته ، پس با قرآن از این ماه استقبال کن .))

برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: سه شنبه 26 خرداد 1394 ساعت: 20:17 |تعداد بازدید : 272 نویسنده :

چگونه آماده ورود به ماه مبارک رمضان شویم؟


 

زمان و مکان نقش بسزایی در عبادات دارند و همانگونه که برای ورود به اماکن خاص معنوی، نیاز به آداب خاصی است، مانند: آداب زیارت آقا علی بن موسی الرضا(علیه السلام) و یا آداب ورود به مسجدالحرام.

ورود به ایام خاص نیز آداب خاص خود را دارد، مانند: آداب ایام اعتکاف یا عید غدیر، در این میان، ماه مبارک رمضان، به خاطر برجستگی های این ماه، و اهمیت ویژه آن در زندگی و آخرت انسان، دانستن و رعایت آداب ورود به این ماه، به انسان کمک می کند که، نهایت استفاده را از این ماه پر برکت ببرد.


 

رمضان

 

و در مقابل غفلت از این موضوع(آداب ورود به ماه رمضان) و عدم رعایت آن، ممکن است بهره مندی انسان از این ماه را کم کرده و یا یک غفلت کوچک، زحمات انسان در این ماه رحمت الهی را، از بین ببرد.

ائمه اطهار(علیهم السلام) توصیه های بسیار مفیدی، برای آمادگی ورود به ماه مبارک رمضان، فرموده اند.

 

توبه و استغفار

عبدالسلام بن صالح هروی، معروف به ابا صلت، می گوید: آخرین جمعه ماه شعبان، شرفیاب محضر مبارک حضرت علی بن موس الرضا(علیه السلام) شدم، ایشان فرمودند: اباصلت ! ماه شعبان بیشترش رفته و این آخرین جمعه آن است، جبران کن در باقیمانده این ماه کوتاهی های گذشته ات را، فراهم ساز آنچه تو را کمک می کند(در بهره برداری بهتر از این ماه) و ترک نما آنچه تو را یاری نمی‌دهد.

زیاد دعا و استغفار کن و قرآن بخوان، از گناهانت توبه کن، تا در حالی ماه خدا به تو رو آورد که خود را خالص گردانیده ای، امانتی بر گردنت نباشد مگر آن که ادا کرده باشی.

در قلبت نسبت به هیچ مۆمنی کینه و عداوتی نباشد، و خود را از گناهی که مرتکب شده ای جدا ساز، تقوای الهی پیشه کن و بر خدا در سر و علنت توکل نما که "و من یتوکل علی الله فهو حسبه".

زیاد در باقیمانده ماه شعبان بگو  "اللّهم إن لم تکن قد غفرت لنا فی ما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه " زیرا خداوند متعال به احترام این ماه (رمضان) گروه هایی را از آتش جهنم آزاد می سازد.(وسائل 10/ 301) 

به قول آقای قرائتی هواپیما با هر بنزینی پرواز نمیکند و نیازمند بنزین مخصوص است. اعمال عبادی ما هم با هر لقمه ای که انسان بخورد بالا نمی رود و برای به ثمر نشستن عبادات، نیاز به غذای حلال و طاهر دارد

 

روزه گرفتن در ماه شعبان

یکی از کارهایی که انسان را آماده حضور در ماه مبارک رمضان می کند، گرفتن روزه در آخرین روزهای ماه شعبان است. که نوعی به پیشواز رفتن این ماه بزرگ محسوب می گردد.

از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) سوال کردند که کدام روزه برتر است؟

فرمودند: روزه شعبان در بزرگداشت رمضان. (السنن الکبری، ج 2، ص 503)

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: هر کس سه روز آخر ماه شعبان را روزه بدارد و آنها را به ماه رمضان متصل نماید، خداوند برای او پاداش روزه دو ماه پیاپی را می نویسد.

لقمه حرام

 

اصلاح غذا

یکی دیگر از اسباب آمادگی برای ماه مبارک رمضان اصلاح غذا می باشد، که این امر مهم، در صورت غفلت، باعث از بین رفتن تمامی عبادات و اعمال ماه مبارک رمضان می گردد.

 پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) فرمودند: روز قیامت، گروهی می آیند، در حالی که حسناتشان همچون کوه هاست، خداوند هیچ کدام را نمی پذیرد، سپس فرمان می رسد، که آنان را به خاطر نداشتن حسنات به آتش بیفکنند.

سلمان پرسید: ای پیامبر خدا، آنان چه افرادی هستند؟

حضرت فرمودند: آنان، کسانی هستند که روزه گرفته، نماز خوانده و شب زنده داری کرده اند، لیکن هرگاه حرامی بر آنان عرضه می شده، بر آن می شتافتند.(در خوردن و آشامیدن، حلال و حرام را رعایت نمی کردند)

در روایتی رسول گرامی اسلام فرمودند: "العباده مع اکل الحرام کالبناء علی الرمل "

عبادت همراه با حرامخواری، مثل بنا ساختن بر شنزار است.(بحارالانوار، ج 103، ص 16)

به قول آقای قرائتی هواپیما با هر بنزینی پرواز نمی کند و نیازمند بنزین مخصوص است. اعمال عبادی ما هم با هر لقمه ای که انسان بخورد بالا نمی رود و برای به ثمر نشستن عبادات، نیاز به غذای حلال و طاهر دارد.

یکی از مشکلات مهم امروزی، نپرداختن حقوق اموال است. یعنی نپرداختن خمس و زکات اموال، باعث شبهه ناک شدن آنها شده و مصرف این گونه اموال تأثیر منفی بر عبادات و روزه های انسان خواهد گذاشت.

قبل از ورود به این ماه که ماه بخشش و استغفار می باشد، بهتر است با بخشیدن دیگرانی که در حق ما ظلم و یا بی مهری روا داشته اند، خود را آماده پذیرایی از بخشش خداوند نماییم. اگر ما نمی توانیم از دیگران بگذریم و آنها را ببخشیم، چگونه از خداوند متعال توقع داریم که او ما را ببخشد

 

سزاوار است به جهت آماده شده برای ماه مبارک رمضان، دقت در اموال و پول های به دست آمده و همچنین حسابرسی از اموال و پرداختن خمس، تا در این ماه آنچه مصرف میکنیم، پاک بوده و عبادات انجام شده در این ماه را تباه نگرداند.

رمضان

 

دعاهای ورود به ماه مبارک رمضان

خواندن دعاهای ورود به ماه مبارک رمضان، (در کتب ادعیه، دعاهای زیادی برای ورود به ماه مبارک رمضان و زمان رویت هلال این ماه وارد شده است) که توجه به متن این دعاها و درخواست هایی که در این دعاها از خداوند تبارک و تعالی می شود، به انسان یک حالت معنوی با نشاطی، برای ورود به این ماه بزرگ را عنایت می کند.

 

حلال نمودن دیگران

قبل از ورود به این ماه که ماه بخشش و استغفار می باشد، بهتر است با بخشیدن دیگرانی که در حق ما ظلم و یا بی مهری روا داشته اند، خود را آماده پذیرایی از بخشش خداوند نماییم. اگر ما نمی توانیم از دیگران بگذریم و آنها را ببخشیم، چگونه از خداوند متعال توقع داریم که او ما را ببخشد.

به همین دلیل یکی از کارهایی که برای ورود به ماه مبارک رمضان باید انجام دهیم، بخشیدن دیگران و پاک نمودن دل از هر گونه کینه و دشمنی با دیگران است .

برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: سه شنبه 26 خرداد 1394 ساعت: 20:7 |تعداد بازدید : 265 نویسنده :

چرا هنگام مشاجره فریاد می‌زنیم؟!

 
چرا هنگام مشاجره فریاد می‌زنیم؟!
 
 
 
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌کنند و سر هم داد می‌کشند؟
 
شاگردان فکرى کردند و یکى از آن‌ها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم
 
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟
آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟
 
شاگردان هر کدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یکدیگر فاصله می‌گیرد.
آن‌ها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آن‌ها باید صدایشان را بلندتر کنند.
 
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟
آن‌ها سر هم داد نمی‌زنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌کنند. چرا؟
چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلب‌هاشان بسیار کم است.
 
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟ آن‌ها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌کنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر می‌شود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یکدیگر نگاه می‌کنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد.
 
 
 
 
برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: جمعه 8 خرداد 1394 ساعت: 4:1 |تعداد بازدید : 272 نویسنده :

فرق عشق با ازدواج

 
 
 
فرق عشق با ازدواج
 

شاگردی از استادش پرسید: عشق چست ؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترین شاخه را بیاور اما در هنگام عبور از گندم زار، به یاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی ؟
با حسرت جواب داد:هیچ! هر چه جلو میرفتم، خوشه های پر پشت تر میدیدم و به امید پیداکردن پرپشت ترین، تا انتهای گندم زار رفتم.
استاد گفت: عشق یعنی همین
شاگرد پرسید: پس ازدواج چیست ؟
استاد به سخن آمد که : به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درختی برگشت .
استاد پرسید که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم، انتخاب کردم. ترسیدم که اگر جلو بروم، باز هم دست خالی برگردم .
استاد باز گفت: ازدواج هم یعنی همین
و این است فرق عشق و ازدواج



 
برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: جمعه 8 خرداد 1394 ساعت: 3:59 |تعداد بازدید : 279 نویسنده :

سوالات مشاوره

سوال سلام. اینقد دور و برم زندگی سخت رو بخاطر مشکلات مالی دیدم ک احساسم به ازدواج داره عوض میشه.خواهرم عاشق شوهرش بود ولی الان بخاطر مشکلات مالی و بی مدیریتی شوهرش حتی به طلاق فک میکنه.کسی ک عاشقانه شوهرشو دوس داشت. من توی زندگی خیلی به فکر پول و مادیات نیسم.خواسگار پولدار هم داشتم ولی دلم میخواس کسی ک هم کفو خودمه باهاش ازدواج کنم. اما خواهرام میگن آدمایی ک وضع معمولی دارن و با آدمای پولدار ازدواج میکنن شانس دارن.من نمیدونم اعتماد به نفسم پایینه ک دوس دارم خانواده همسرم ازم بالاتر نباشه یعنی اینکه میخوام با هم کفو خودم ازدواج کنم مشکل من?وایرادی توش هس؟ از لحاظ تحصیلات لیسانس دارم و پدرم براش تحصیلات ما مهم بود و دخترای خوبی هسیم و الگوی قامیل همه ی اینارو گفتم تا بگم ک الان ک خواسگارم وضع مالیش عادی هسش.ولی من خیلیییی دوسش دارم و حس میکنم بحاطر آرامش و زنرگی مون خیلی بهش سخت نگیرم.من کلا قبل آشنایی با این آقا همیشخ مخارج عروسی رو اضافی میدونسم و دوس داشتم بجای تموم این ولخرجی ها توی اوضاع بد اقتصادی به فکر مسکن و ماشین باشیم.برام فدقی نمیکرد شوهرم پولدار باشه یا متوسط نظر شخصیم همین بود واسه همین بخاطر علاقه ای ک به این آقادارم دلم میخواد از این چیزا بگذرم اما بعضی اوقات حس میکنم آیا ان شخص لیاقت این کار و علاقمو داره?میگم آیا عشقم بهش همیشه پایدار میمونه.عشق میتونه مسائل مادی رو برام کوچیک کنه.گاهی از ته ی دلم میگم واقعا یه پسر جوون چطوری میتونه تموم این خرج هارو تقبل کنه اونم بدون پشتوانه ی مالی .خرج عروسی و خونه و…. اما باز میگم این احساسم درسته.مثلا خواسگار دیگه ی من باباش واسش خونه خریده.پسر پر تلاشی بود و زودتر تز این اقا به فکر سرمایه گذاری شد اما قلبم و دلم و احساسم واسه این آقاشده.اصلا نمیتونم نبودنشو باور کنم.واسه همین حس میکنم عشقم بهم کمک میکنه اما بعد خواهرمو میبینم از عشق میترسم. البته من هنوز جواب قطعی به این آقا ندادم.اما خوب با تموم ظاهر سازی و غرورم جلوش.قلبم عاشقانه دوسش داره. یه چیزی بگین تا بدونم چی باید بکنم. مرسی پاسخ استاد : دوست عزیز اگر برای موردتون مشاوره کنید در صورتی جواب خواهید شنید که خواستگار شما استقلال مالی داشته باشه در غیر اینصورت هیچ مشاوره ای نتیجه نخواهد داشت … ازدواج وسایل و شرایطی رو میطلبه که برای تهیه اون نیاز به پول و امنیت مالی و اقتصادی هست … پس علاوه بر اخلاق خوب پسر باید به امنیت مالی ایشون هم توجه داشته باشید همینکه کار و درآمدی پایدار داشته باشه بسیار خوب و عالیه و میتونید با قناعت و گذشت و تلاش به چیزهایی که میخوایت برسید …. ولی اینو هیچ وقت فراموش نکن که مادیات هم به اندازه معنویات ارزش داره چون هر چی باشه شما در این دنیا و در همین کره خاکی قراره به زندگی ادامه بدیدبرای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: جمعه 8 خرداد 1394 ساعت: 3:32 |تعداد بازدید : 250 نویسنده :

پاسخ به شبهاتی در مورد امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

1- ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺼﺮ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺗﻮ ﻣﺜﻠﺚ ﺑﺮﻣﻮﺩﺍ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺻﺤﺖ ﺩﺍﺭﻩ؟ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻉ ‏) ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﺩﺩﺭﺑﯿﻦ ﻋﻠﻤﺎ ﺍﺧﺘﻼﻑ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﻣﺮﺣﻠﻪ ﺑﻌﺪﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩﮐﻪ ﻣﺜﻠﺚ ﺑﺮﻣﻮﺩﺍ،ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯﺩﻭﻟﺘﻬﺎﺳﺖ ﺗﺎﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﻨﻄﻘﻪ ،ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﺹ ﻧﻈﺎﻣﯽ ﻭﺁﺯﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﻣﺨﻔﯿﺎﻧﻪ ﻭ .... ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻨﺪ -2 ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﯿﺖ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ ‏( ﻋﺞ ‏) ﺭﺍ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﻮﺭ ﻭ ﺍﻣﺎﻣﺖ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺭﺳﺎﻧﺪ؟ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩﭘﺎﯾﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺖ،ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﮐﻪ ﺩﺭﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﯾﮏ ﺯﻥ ﺑﻪ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ،ﻫﻢ ﺿﻌﻒ ﺳﻨﺪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻫﻢ ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ﺩﺭﻣﺘﻦ ﻭ ﻫﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﻣﺘﻮﻥ ﺷﯿﻌﻪ ﻭﺍﺭﺩﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺧﯽ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﮐﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻧﯿﺴﺖ ﺍﺯﻣﺎ ﺍﺋﻤﻪ ﻣﮕﺮﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﺎﻣﺴﻤﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﯾﺎ ﻣﻘﺘﻮﻝ ،ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ؛ ﻭﻟﯽ ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺁﻥ ﺭﻭﺷﻦ ﻧﯿﺴﺖ . ﺩﺭﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻧﯿﺰ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﺭﺣﻠﺖ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ.ﺩﺭﺗﻮﺟﯿﻪ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ : ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﺑﻨﯽ ﺍﻣﯿﻪ ﻭﺑﻨﯽ ﻋﺒﺎﺱ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺋﻤﻪ ﺳﺨﺖ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ.ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻇﻬﺎﺭﻧﻈﺮﮐﺮﺩ. ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺣﻠﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺞ ‏) ﺑﻨﺎﺑﺮﺭﻭﺍﯾﺎﺕ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺭﺟﻌﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺣﮑﻮﻣﺖ ﻋﺪﻝ ﺭﺍ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭﺗﺎﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺭﺍﺩﻩ ﮐﻨﺪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﺪ ﻭﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻣﺎﻥ ﭘﯿﺸﻮﺍﯾﯽ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﻋﻬﺪﻩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ. -3 ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺷﺎﻫﺪ ﻭ ﻧﺎﻇﺮ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﺎﺳﺖ ﭘﺲ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﺤﺮﻡ ﻭ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﯾﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﺑﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﺮﻡ ﻫﺴﺘﻨﺪﭘﺲ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺤﺎﺭﻡ ﺧﻮﺩ ﭼﻪ ﺣﮑﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ؟ ﻫﺮﻧﻈﺎﺭﺗﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﺩﺭﮐﺎﺭﺑﺎﺷﺪ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺎﺭﺕ ﺩﺭﻣﺴﺎﺋﻞ ﺣﺮﺍﻡ ﻭﺩﺭﺑﻌﺾ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﺎﺹ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻠﯽ ﺍﺳﺖ ﻣﺜﻼﺍﮔﺮﺧﺎﻧﻤﯽ ﺑﺪﻭﻥ ﺭﻭﺳﺮﯼ ﺩﺭﻣﻘﺎﺑﻞ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻇﺎﻫﺮﻣﯿﺸﻮﺩ ،ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﺻﻞ ﺑﯽ ﺣﺠﺎﺑﯽ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻭﺍﺻﻞ ﮔﻨﺎﻩ ﻋﻠﻢ ﺩﺍﺭﺩ ﻧﻪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﻮﯼ ﺳﺮﺁﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﺭﺍﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﻭﺧﻮﺩﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﺑﯿﻔﺘﺪ ﮐﻪ ﻣﻨﺎﻓﺎﺕ ﺑﺎﻋﺼﻤﺖ ﺣﺠﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﭘﺲ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻮﺍﻝ ﺩﻭﻡ ﺑﺎﻗﯽ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﺪ ﻭﺛﺎﻧﯿﺎ ﺍﺻﻞ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻫﻢ ﻣﻮﺭﺩﺍﺧﺘﻼﻑ ﺍﺳﺖ . -4 ﮐﺪﺍﻡ ﺩﻟﯿﻞ ﻋﻘﻠﯽ ﻭ ﻧﻘﻠﯽ ﻟﺰﻭﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺣﺠﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ ﺩﻟﯿﻞ ﻋﻘﻠﯽ : ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﺒﺪﺍﻓﺎﻋﻠﯿﺖ ﻓﺎﻋﻞ ،ﻋﻠﺖ ﻏﺎﺋﯽ ﺍﺳﺖ،ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮﻣﯿﻮﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭﺟﻮﺩﺩﺭﺧﺖ ﻟﻐﻮﻭﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﭼﻨﺎﻥ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻋﺎﻟﻢ ﻭﺟﻮﺩﻧﺒﺎﺷﺪ ،ﺧﻠﻘﺖ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻟﻐﻮﺍﺳﺖ ﻭﺍﮔﺮﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﺧﻠﻘﺖ ﮔﯿﺎﻩ ﻟﻐﻮﺍﺳﺖ ،ﺍﮔﺮﻫﻢ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻭﺟﻮﺩﺍﻧﺴﺎﻥ ﻭﺑﻪ ﺗﺒﻊ ﺁﻥ ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻟﻐﻮﻭﺑﯿﺠﺎﺳﺖ .ﭼﻮﻥ ﻏﺎﯾﺖ ﻭﺛﻤﺮﻩ ﯼ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ،ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ . ﺳﺎﯾﺮﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻣﺎﻓﻮﻗﺸﺎﻥ ﻭﺳﺎﯾﺮﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﻭﺍﯾﻦ ﺍﺯﻧﻈﺮﻋﻘﻞ ﺛﺎﺑﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﺠﺎﺩﻣﻘﺪﻣﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺫﯼ ﺍﻟﻤﻘﺪﻣﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﯿﻬﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭﺧﺪﺍﯼ ﺣﮑﯿﻢ ﮐﺎﺭﻟﻐﻮﻧﻤﯿﮑﻨﺪ. ﺍﻓﺮﺍﺩﺑﺸﺮﺑﺴﺎﻥ ﺗﻨﻪ ﯼ ﺩﺭﺧﺘﻨﺪﻭﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺛﻤﺮﻩ ﯼ ﺁﻥ ﻭﺍﮔﺮﺍﻭﻧﺒﺎﺷﺪ ﺍﻓﺮﺍﺩﺍﻧﺴﺎﻥ ﺗﻨﻪ ﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪﺑﯽ ﺛﻤﺮﻭﺍﯾﻦ ﻟﻐﻮﻭﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺩﺭﻧﺘﯿﺠﻪ ﺗﺎﯾﮏ ﻣﻮﺟﻮﺩﺩﺭﻋﺎﻟﻢ ﻭﺟﻮﺩﻫﺴﺖ ﺑﺎﯾﺪﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺠﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻧﯿﺰﺑﺎﺷﺪ،ﻟﺬﺍﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﻠﻖ ﺷﺪﻩ ﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍﺑﺎﺷﺪ .ﻋﻘﻞ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪﺩﺭﻃﻮﻝ ﺗﺎﺭﯾﺦ ﺧﻠﻘﺖ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﯾﺎ ﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﻮﺩﻩ ،ﻫﺴﺖ ﻭﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ . ﺛﺎﻧﯿﺎﺑﺎﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍﻣﺮﺗﺒﻪ ﯼ ﺍﺷﺮﻑ ﺍﺳﺖ ﻭﻓﯿﺾ ﺑﺎﯾﺪﺍﺯﺍﺷﺮﻑ ﺑﻪ ﺍﺧﺺ ﺑﺮﺳﺪ ﭘﺲ ﺣﺠﺖ ﺧﺪﺍ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﯼ ﺗﻤﺎﻡ ﻓﯿﻮﺿﺎﺕ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺍﺳﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪﻓﯿﺾ ﺣﯿﺎﺕ ،ﺭﻭﺯﯼ ﻭ ....ﻧﺨﺴﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﻭﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺳﺎﯾﺮﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ. ﺛﺎﻟﺜﺎﻋﻘﻞ ﺣﮑﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪﮐﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﮑﯿﻢ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺳﻔﯿﺮﺍﻧﯽ ﺩﺭﺑﯿﻦ ﺧﻠﻘﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﯼ ﺍﻭﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﻣﺨﻠﻮﻗﺎﺕ ﻭﺑﻨﺪﮔﺎﻧﺶ ﺑﯿﺎﻥ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻭﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﻓﻊ ﻭﻣﺼﺎﻟﺢ ﻭﻧﯿﺰ ﻣﻮﺟﺒﺎﺕ ﺗﺒﺎﻫﯽ ﻭﻓﻨﺎﯾﺸﺎﻥ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﮐﻨﻨﺪ،ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﻭﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﻫﺎﯼ ﺧﻠﻖ ﺍﻭﻫﺴﺘﻨﺪﮐﻪ ﺣﺠﺘﻬﺎﯼ ﺍﻭﻣﯿﺒﺎﺷﻨﺪﻭﺍﺯﺟﺎﻧﺐ ﺍﻭﺗﺮﺑﯿﺖ ﺷﺪﻩ ﻭﺑﻪ ﺣﮑﻤﺖ ﻣﺆﯾﺪﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ . ﻧﺘﯿﺠﺘﺎً ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﺩﺭﻫﺮﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﯿﺮﺍﻥ ﻭﺣﺠﺖ ﻫﺎﯼ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ﺣﺎﻣﻞ ﻭﺭﺳﺎﻧﻨﺪﻩ ﯼ ﺩﯾﻦ ﺍﻟﻬﯽ ﻭﭘﺎﺳﺪﺍﺭ ﻭﻣﺒﻠﻎ ﻭﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﯼ ﺁﻥ ﺑﺎﺷﻨﺪ . ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ 3 ﺩﻟﯿﻞ ﻋﻘﻠﯽ ،ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺋﻤﺎً ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎﺑﺎﻭﺟﻮﺩﺁﻧﺎﻥ ﺩﯾﻦ ﮐﻬﻨﻪ ﻭﻓﺮﺳﻮﺩﻩ ﻧﺸﻮﺩ ﻭﺍﺯﻣﯿﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ﻭﺳﻨﻦ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﮔﺮﮔﻮﻥ ﻧﺸﻮﺩ ﺩﻟﯿﻞ ﻧﻘﻠﯽ : ﺩﻻﯾﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﯾﮏ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺭﺍﺫﮐﺮ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺍﺯ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏(ﺹ ‏) ﻧﻘﻞ ﺷﺪﻩ :ﻟﻮﻻﺍﻟﺤﺠﺔ ﻟﺴﺨﺖ ﺍﻻﺭﺽ ﺑﺎﻫﻠﻬﺎ ‏( ﺍﮔﺮﺣﺠﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﻫﺮﺁﯾﻨﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻫﻠﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻠﻌﯿﺪ ‏) ﺭ. ﮎ ﻣﺴﻨﺪﺍﻣﺎﻡ ﺭﺿﺎ ‏( ﻉ ‏)ﺗﺎﻟﯿﻒ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﻄﺎﺭﯼ -5 ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺣﺘﻤﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻋﺞ ‏) ﻓﻠﺴﻔﻪ ﯼ ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻧﮕﻬﺒﺎﻥ ﻭﺣﺎﻓﻆ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺍﺳﺖ ﻭﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻣﻨﺘﻈﺮﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎﺑﺮﺍﯼ ﺣﻔﻆ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﻋﯽ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﻋﺎﮐﻨﻨﺪﻩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻃﺎﻟﺐ ﺣﻔﻆ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﻢ ﻫﺴﺘﻢ ﻭﺩﺭﺑﺮﮐﺎﺕ ﺻﺤﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻬﯿﻢ ﺧﻮﺍﻫﺪﺑﻮﺩ ﻣﺜﻞ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﺮﯾﺪ ﯾﻮﺳﻒ ﺁﻣﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﻣﺶ ﺩﺭﺯﻣﺮﻩ ﯼ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭﺍﻥ ﯾﻮﺳﻒ ﺑﺎﺷﺪ . ﻭﻧﯿﺰﻧﮑﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻇﻬﻮﺭﺍﯾﺸﺎﻥ ﭼﺮﺍﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯﺷﺆﺅﻥ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ،ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﺯﻏﻢ ﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﻏﻢ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﺩﻋﺎﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻇﻬﻮﺭﺭﺍﺗﻌﺠﯿﻞ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﺪ ﻭﺑﺮﮐﺎﺕ ﻇﻬﻮﺭﻋﺎﯾﺪﺩﻋﺎﮐﻨﻨﺪﻩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻮﺩﭘﺲ ﺩﻋﺎﮐﻨﻨﺪﻩ ﺩﺭﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ‏( ﮐﻪ ﺍﻋﻢ ﺍﺯﺳﻼﻣﺘﯽ ﺟﺴﻤﯽ ﺍﺳﺖ ‏) ﻣﺆﺛﺮﺍﺳﺖ . ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺝ ﺩﻋﺎﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺝ ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺩﺭﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﭘﺲ ﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﻧﻔﻊ ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻫﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠﺖ ‏(ﻋﺞ ‏). ﺑﻪ ﻋﻠﺖ ﮔﺴﺘﺮﺩﮔﯽ ﺷﺆﺅﻥ ﻭﻻﯾﺖ ﮐﻠﯿﻪ ﯼ ﺍﻻﻫﯿﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﺍﺛﺮﺍﺗﯽ ﮐﻪ ﻧﺎﺑﺴﺎﻣﺎﻧﯿﻬﺎ ﺩﺭﺩﻧﯿﺎﺩﺭﺭﻭﺡ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺬﺍﺭﺩ. ﺩﻋﺎﯼ ﻣﺎﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺩﺭﺭﻓﻊ ﺁﻧﻬﺎ ﻭﺁﺳﻮﺩﮔﯽ ﺧﺎﻃﺮﺣﻀﺮﺕ ،ﺩﺧﯿﻞ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮﻃﺎﻟﺐ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺑﺎﺏ ﻫﺴﺘﯿﺪ ﺑﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﺭﺯﺷﻤﻨﺪ ﻣﮑﯿﺎﻝ ﺍﻟﻤﮑﺎﺭﻡ ﺗﺎﻟﯿﻒ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ‏(ﺭﻩ ‏) ﻣﺮﺍﺟﻌﻪ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﺛﺎﺭﻣﺘﻌﺪﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻋﺎﺟﻬﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ ‏( ﻋﺞ ‏) ﮔﺮﺩﺁﻭﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ -6 ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﮐﻪ ﺯﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺞ ‏) ﻣﺸﺮﻑ ﺷﻮﺩ. ﺁﯾﺎ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﻌﺎﺩﺗﯽ ﻧﺎﺋﻞ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ؟ ﺩﺭﻣﻮﺍﺭﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﺎﺁﻥ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺍﻧﺸﻨﯿﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺮﻧﺒﻮﺩﻧﺶ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭﺑﻌﻀﯽ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﻣﺸﺮﻑ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﺧﻮﺍﻫﻨﺪﺷﺪ ﻭ50 ﻧﻔﺮﺍﺯ 313 ﻧﻔﺮﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﺎﺹ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﻨﺪ -7 ﺭﺍﻩ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻋﺞ ‏) ﭼﯿﺴﺖ؟ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻭﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﺷﺨﺼﯽ ﻭﮐﯿﻔﯿﺖ ﻏﯿﺒﺖ ﻭﻇﻬﻮﺭﺍﯾﺸﺎﻥ ﻫﯿﭻ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺍﯼ ﺑﻬﺘﺮﺍﺯﺁﯾﺎﺕ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﻭﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻌﺼﻮﻣﯿﻦ ﻋﻠﯿﻬﻢ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻧﯿﺴﺖ. ﺑﺎﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﻭﺑﺎ ﺍﺗﮑﺎﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺁﯾﺎﺕ ﻭﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ،ﺑﯿﺶ ﺍﺯﻫﺰﺍﺭﮐﺘﺎﺏ ﻭﺭﺳﺎﻟﻪ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .ﺑﺎﺯﻫﻢ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯾﻘﯿﻦ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺗﻤﺎﻣﯽ ﺁﻧﻬﺎ ،ﺟﺰﺑﺨﺶ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺍﺯﻣﻌﺎﺭﻑ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺫﺧﯿﺮﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ .ﺯﯾﺮﺍ ﺍﺑﻌﺎﺩﻭﺟﻮﺩﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺭﺍ –ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﯼ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ –ﮐﺴﯽ ﺟﺰﺧﺪﺍ ﻭﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏(ﺹ ‏) ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﮐﻤﺎﻝ ﻧﺸﻨﺎﺳﺪ . ﻭﺑﺎﺯﮐﻼﻡ ﺧﺪﺍ ﻭﭘﯿﺎﻣﺒﺮﻭﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﺭﺍ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺘﯽ ﻓﻬﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺪ ﮐﺮﺩ. ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮﺍﯾﻦ ،ﺧﺎﺻﯿﺖ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻏﯿﺒﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﺍﻥ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﺎﺕ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻣﺎﺭﺳﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ . ﺑﺎﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ،ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﻫﺎﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺑﺴﺎﻥ ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﻄﺮﻩ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﺩﺭﯾﺎﯾﯽ ﺑﯿﮑﺮﺍﻧﻪ ،ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ : ﺁﺏ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍﺍﮔﺮ ﻧﺘﻮﺍﻥ ﮐﺸﯿﺪ*** ﻫﻢ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﺎﯾﺪﭼﺸﯿﺪ ﺍﺯﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻭﺑﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﺭﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ﮐﺘﺎﺏ ﺁﻗﺎﯼ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﺗﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﻋﻮﺩﻧﺎﻣﻪ ‏(ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺍﻟﻔﺒﺎﯾﯽ ﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ‏) ﺍﺳﺖ. ﻭﯾﺎﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻣﺎﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﻭﻟﯽ ﻋﺼﺮ ‏(ﻋﺞ ‏) 4ﺭﺍﻩ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ : 1 ‏) ﻗﺮﺁﻥ ﻭﺳﻨﺖ،ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻭﺣﮑﻤﺖ ﻗﺒﻞ ﺍﺯﺗﻮﺿﯿﺢ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻮﻝ 4 ﮔﺎﻧﻪ ﺩﺭﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺞ ‏) ﺫﮐﺮﯾﮏ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﺍﺳﺖ ، ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮏ ﺍﻣﺮﻣﺴﻠﻢ ﺩﯾﻨﯽ ﻭﺍﺳﻼﻣﯽ ﺍﺳﺖ ، ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯﻣﺠﺎﻣﻊ ﻭﺍﻣﺘﻬﺎﯼ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻄﺮﺡ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﻣﻮﺭﺩﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺑﺸﺮﯼ ﻗﺮﺍﺭﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ . ‏[ﺩﺍﯾﺮﺓ ﺍﻟﻤﻌﺎﺭﻑ ﻓﺎﺭﺳﯽ ‏] ﺑﻌﺪﺍﺯﺫﮐﺮﺍﯾﻦ ﻣﻘﺪﻣﻪ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﭼﻨﺪﺭﺍﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏(ﻋﺞ ‏)ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﯾﻢ ﺍﻟﻒ ‏) ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ : ﻗﺮﺁﻥ ﮐﺮﯾﻢ ﺗﺠﻠﯽ ﺫﺍﺕ ﺑﺎﺭﯼ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﺑﺮﻧﺒﯽ ﻣﮑﺮﻡ ﺍﺳﻼﻡ ‏(ﺹ ‏) ﺍﺳﺖ . ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﺎﺕ ﻗﺮﺁﻥ،ﻇﻬﻮﺭﺩﺭﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻣﺒﺎﺣﺚ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻭﺁﯾﻨﺪﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪﻭﺑﺮﺧﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﺯﺁﯾﺎﺕ ﺑﺎﻋﻨﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﺑﻪ ﺗﺄﻭﯾﻞ ﺑﺮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ . ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ 2ﺁﯾﻪ ﺭﺍﺫﮐﺮﻣﯿﮑﻨﯿﻢ : .1 ﻣﺎﺩﺭ‏« ﺯﺑﻮﺭ ‏» ﺑﻌﺪﺍﺯﺫﮐﺮ ‏« ﺗﻮﺭﺍﺕ‏» ﻧﻮﺷﺘﯿﻢ،ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﻣﻦ ﻭﺍﺭﺙ ﻭﺣﺎﮐﻢ ﺯﻣﯿﻦ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪﺷﺪ . ‏[ ﺍﻧﺒﯿﺎ، 105‏] ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺩﺭﺗﺎﻭﯾﻞ ﻭﺗﻐﯿﯿﺮﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ : ‏«ﺍﯾﻦ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﮐﻪ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺮﺩﻧﺪ ،ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﻭﺍﺻﺤﺎﺏ ﺍﻭﺩﺭ ﺁﺧﺮﺍﻟﺰﻣﺎﻥ ﻫﺴﺘﻨﺪ ]« ﻃﺒﺮﺳﯽ،ﺍﺑﻮﻋﻠﯽ ﺍﻟﻔﻀﻞ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ؛ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﯿﺎﻥ،ﺝ 7 ﺹ66 ؛ﺩﺍﺭﺍﺣﯿﺎﺀﺍﻟﺘﺮﺍﺙ،ﺑﯿﺮﻭﺕ 1406‏] .2 ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭﻋﻤﻞ ﺻﺎﻟﺢ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،ﻭﻋﺪﻩ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍﺧﻠﯿﻔﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﻧﻤﻮﺩﻩ ،ﻫﻤﺎﻧﮕﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍﺧﻠﯿﻔﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮﺩ ..... ‏[ ﻧﻮﺭ، 56‏] ﺍﻣﺎﻡ ﺳﺠﺎﺩ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺑﻌﺪﺍﺯﺗﻼﻭﺕ ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺷﺮﯾﻔﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ :‏« ﺍﯾﻨﺎﻥ ﺍﺯﺷﯿﻌﯿﺎﻥ ﻣﺎﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﺭﺍﺩﺭﺣﻖ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﻣﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪﮐﺮﺩ .ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻣﻬﺪﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺖ ﺍﺳﺖ ]« ﻃﺒﺮﺳﯽ ،ﻫﻤﺎﻥ ﺹ -152 ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺒﯿﺎﻥ‏] ﺏ ‏) ﺳﻨﺖ : ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﺯﻣﻨﺎﺑﻊ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺍﻣﺎﻣﯿﻪ ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﻭﺗﺎﺝ ﺍﻟﻨﻌﻪ ‏( ﺷﯿﺦ ﺻﺪﻭﻕ ‏) ،ﺍﻟﻐﯿﺒﺔ ‏( ﻃﻮﺳﯽ ‏) ، ﺍﻟﻐﯿﺒﺔ ‏(ﻧﻌﻤﺎﻧﯽ ‏) ،ﺍﺻﻮﻝ ﮐﺎﻓﯽ ‏(ﮐﻠﯿﻨﯽ ‏)ﻭ ... ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻭﻣﺒﺎﺣﺚ ﺁﻥ ﺭﺍﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭﺩﺭﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯼ ﺣﺪﯾﺜﯽ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ ﻧﯿﺰﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻧﺒﻮﯼ ﻣﺘﻌﺪﺩﯼ ﺩﺭﻣﻮﺭﺩﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﺪﻭﯾﺖ ﺫﮐﺮﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺫﯾﻞ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﭼﻨﺪﺭﻭﺍﯾﺖ ﺫﮐﺮﻣﯿﺸﻮﺩ : .1 ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺩﺭﺻﺤﯿﻔﺔ ﻓﺎﻃﻤﺔﺯﻫﺮﺍﺳﻼﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ،ﺟﺎﺑﺮﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﻓﺎﻃﻤﻪ ‏( ﺱ ‏) ﻭﺍﺭﺩﺷﺪﻡ ،ﺻﺤﯿﻔﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭﺩﺳﺖ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻭ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺳﻢ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏( ﺹ ‏) ﻭﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺍﺋﻤﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﮔﺎﻧﻪ ‏(ﻉ ‏) ﺩﺭﺁﻥ ﺛﺒﺖ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ . ﻭﺟﺎﺑﺮﻫﻤﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺎﻣﯽ ﺭﺍﺫﮐﺮﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺍﺯﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﻢ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺩﺭﺍﯾﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﭼﻨﯿﻦ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ ‏«ﺍﺑﺎﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ،ﻡ ﺡ ﻡ ﺩ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﻭﻫﻮﺣﺠﺔﺍﻟﻠﻪ ﺗﻌﺎﻟﯽ ﻋﻠﯽ ﺧﻠﻘﻪ ﺍﻣّﻪ ﺟﺎﺭﯾﻪ ﻭﺍﺳﻤﻬﺎ ‏( ﻧﺮﺟﺲ«( .2ﻃﺒﺮﺳﯽ ﺍﺯﺍﻣﺎﻡ ﺑﺎﻗﺮﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﻄﺒﺔ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ‏(ﺹ ‏) ﺩﺭﺭﻭﺯﻏﺪﯾﺮﺭﺍﺩﺭﯾﮏ ﺣﺪﯾﺚ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯﺁﻥ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻭﺟﻮﺩﻣﺒﺎﺭﮎ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ‏«ﺑﺪﺍﻧﯿﺪﮐﻪ ﺍﻭ ‏( ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻬﺪﯼ ‏) ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺣﺠﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺠﺘﯽ ﺑﻌﺪﺍﺯﺍﻭﻧﺨﻮﺍﻫﺪﺑﻮﺩ. ﺍﻭﻭﻟﯽ ﺧﺪﺍﺩﺭﺯﻣﯿﻦ ﻭﺣﺎﮐﻢ ﺩﺭﻣﯿﺎﻥ ﺧﻠﻖ، ﻭﺍﻣﯿﻦ ﺩﺭﻧﻬﺎﻥ ﻭﺁﺷﮑﺎﺭﺍﺳﺖ ‏» .3ﺍﺑﻦ ﺳﻌﯿﺪﺧﺪﺭﯼ ﺍﺯﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ‏( ﺹ ‏) : ‏« ﺩﺭﺍﻣﺖ ﻣﻦ ﻣﻬﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪﻥ ﺍﺯﻏﯿﺒﺖ ،ﺯﻣﯿﻦ ﺭﺍﭘﺮﺍﺯﻋﺪﻝ ﻧﻤﻮﺩﻩ ،ﭼﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﺯﺟﻮﺭﻭﺳﺘﻢ ﭘﺮﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ]« ﺗﺮﻣﺬﯼ ،ﺍﺑﯽ ﻋﯿﺴﯽ ﻣﺤﻤﺪ،ﺻﺤﯿﺢ ﺗﺮﻣﺬﯼ،ﺹ 270 ،ﭺ ﻗﺪﯾﻢ،ﻣﺼﺮ ‏] .4ﺍﺯﺭﺳﻮﻝ ﺍﮐﺮﻡ ‏(ﺹ ‏) ﺑﻪ ﻣﻬﺪﯼ ﺑﺸﺎﺭﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ،ﻣﺮﺩﯼ ﺍﺯﻗﺮﯾﺶ ﻭﻋﺸﺮﺕ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ]«ﺍﺑﻦ ﺣﺠﺮﻫﯿﺜﻤﯽ ،ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﺍﺣﻤﺪﺷﺎﻓﻌﯽ ،ﺻﻮﺍﻋﻖ ﺍﻟﻤﺤﺮﻗﻪ،ﺹ99 ،ﻣﮑﺘﺒﻪ ﺍﻟﻘﺎﻫﺮﻩ، 1385 ﻕ ‏] ﻭﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯﻓﺮﯾﻘﯿﻦ ﺩﺭﺍﯾﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺭﺳﯿﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺯﻣﯿﻨﻪ ﺑﯿﺎﻥ ﺁﻥ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﺝ ‏) ﻋﺮﻓﺎﻥ ﻋﺮﻓﺎﻥ ﺭﺍﻩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻨﺎﺧﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ‏( ﻋﺞ ‏) . ﻋﺮﻓﺎﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﮐﺸﻒ ﻭﺷﻬﻮﺩﻧﺪ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻣﻬﺪﯼ ﻣﻮﻋﻮﺩﺭﺍ ﻣﻄﺮﺡ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺑﺮﻋﻈﻤﺖ ﻣﻘﺎﻡ ﺁﻥ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺁﻧﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍﺩﺭﻗﺎﻟﺒﻬﺎﯼ ﺷﻌﺮﻭﻧﺜﺮﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭﺩﺭﻋﺮﻓﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍﺩﺭﺣﻘﺎﯾﻖ ﻣﺴﻠﻢ ﺩﯾﻦ ﻭﻭﻗﺎﯾﻊ ﺣﺘﻤﯽ ﺟﻬﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ . ﺍﺯﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﻗﻄﺐ ﺯﻣﺎﻥ ،ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺭﺍﻥ ،ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀﯾﺎﺩﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﻭﺑﻪ ﭼﻨﺪﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ : .1 ﺷﯿﺦ ﻋﻄﺎﺭﻧﯿﺸﺎﺑﻮﺭﯼ،ﻋﻄﺎﺭﮐﻪ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﻋﺮﻓﺎﻧﯽ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺩﺭﺑﻌﺪﺷﺨﺼﯿﺘﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ،ﺑﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯﺍﺷﻌﺎﺭﺍﻭﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ : ﺍﻭﺳﺖ ﺑﺎﺏ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀ ﻋﯿﻦ ﺍﻟﯿﻘﯿﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﺍﺳﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﻣﻌﯿﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﺩﺍﻧﺎ ﺩﺭﻫﻤﻪ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﺑﻨﯿﺎﺩﻭﻫﻤﻪ ﺍﺳﺮﺍﺭﺩﯾﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﻋﺎﻟﻢ ﺑﺮﻋﻠﻮﻡ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺍﻭﺳﺖ ﻇﺎﻫﺮﺑﺮﻇﻬﻮﺭﺁﺧﺮﯾﻦ ... ﻧﺎﻡ ﺍﻭ،ﻧﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ‏( ﺹ ‏) ﺁﻣﺪﻩ ﺧﻠﻖ ﺍﻭ،ﺧﻠﻖ ﺍﺣﻤﺪﺁﻣﺪﻩ ... ﺻﺪﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺍﻭﻟﯿﺎﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺯﺧﺪﺍﺧﻮﺍﻫﻨﺪﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍﯾﻘﯿﻦ ﯾﺎﺍﻟﻬﯽ ،ﻣﻬﺪﯼ ﺭﺍﺍﺯﻏﯿﺐ ﺁﺭﺗﺎﺟﻬﺎﻥ ﻋﺪﻝ ﮔﺮﺩﺩﺁﺷﮑﺎﺭ .2ﻣﺤﻤﻮﺩﺷﺒﺴﺘﺮﯼ ،ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺗﺤﺖ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏« ﻗﺎﻋﺪﺓ ﺧﺘﻢ ﻭﻻﯾﺖ ‏»ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ‏« ﻏﺮﺽ ﺍﺯﺧﺘﻢ ﻭﻻﯾﺖ ﻭﺟﻮﺩﻣﺒﺎﺭﮎ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﻭﻻﯾﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﺧﺘﻢ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .ﺣﻘﯿﻘﺖ ﮐﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﺔﺩﺍﺋﺮﺓ ﺍﺧﯿﺮﺑﻪ ﻇﻬﻮﺭﻣﯽ ﺭﺳﺪﮐﻪ ﺧﺎﺗﻢ ﺍﻭﻟﯿﺎﺀﺑﺎﺷﺪ .ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺍﺋﺮﻩ ﻭﺟﻮﺩﻭﻻﯾﺖ ﻣﻄﻠﻘﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ‏(ﻋﺞ ‏) ﮐﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺧﺘﻢ ﻭﻻﯾﺖ ﺍﺳﺖ ،ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﻈﻬﺮ ﻫﻤﻪ ﻭﻻﯾﺘﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﺟﻮﺩﺍﻧﺒﯿﺎﻭﺍﻭﻟﯿﺎﺀﮔﺬﺷﺘﻪ ﻓﺮﺩﻓﺮﺩﻭﺟﻮﺩﺩﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪﻭﺩﺭﺍﯾﻦ ﻧﺸﺌﻪ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩﺧﺎﺗﻢ ﺍﻭﻟﯿﺎﺣﻀﺮﺕ ﻣﻬﺪﯼ ﻇﻬﻮﺭﯾﺎﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺡ ‏) ﺣﮑﻤﺖ ﺣﮑﻤﺎ ﻭﻓﻼﺳﻔﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﯿﺰﺑﻪ ﻣﺴﺎﻟﻪ ﻭﻟﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﻭﺧﻠﯿﻔﻪ ﺧﺪﺍﺩﺭﺯﻣﯿﻦ ﺗﻮﺟﻪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﺑﺮﻣﺒﻨﺎﯼ ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺧﻮﺩﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﺁﻥ ﺭﺍﺷﻨﺎﺳﺎﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪﮐﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﺯﻧﻈﺮﯾﻪ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ : .1 ﻣﻌﻠﻢ ﺛﺎﻧﯽ ﺍﺑﻮﻧﺼﺮﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ،ﺣﮑﯿﻢ ﻓﺎﺭﺍﺑﯽ ﺩﺭﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺩ ،ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺻﺤﯿﺢ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺭﺍﺩﺭﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﺎﻣﻞ ﻭﺁﮔﺎﻩ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻭﻣﮑﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺪ ﻭﺁﻥ ﻣﺪﯾﺮ ﮐﺎﻣﻞ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﺣﻀﻮﺭﻭﻏﯿﺒﺖ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺭﺋﯿﺲ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻓﺎﺿﻠﻪ ،ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮﮐﺴﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻣﻠﮑﺔ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎﺷﺪ ،ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ،ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮐﺎﻣﻞ ﺍﺳﺖ . ﮐﻪ ﺑﺎﻟﻔﻌﻞ ﻫﻢ ﻋﻘﻞ ﺍﺳﺖ ﻭﻫﻢ ﻣﻌﻘﻮﻝ ،ﻫﻢ ﻣﺪﯾﺮﺍﺳﺖ ﻭﻫﻢ ﻣﺪﺑّﺮ،ﻫﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺍﺳﺖ ﻫﻢ ﻣﺮﺷﺪ.ﺍﻭﺍﺷﺮﺍﻑ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺮﻫﻤﻪ ﺩﺍﺭﺩ.ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻘﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻓﺎﺿﻠﻪ ،ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺭﻫﺒﺮﺍﺳﺖ .ﻭﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺭﻫﺒﺮﻣﺘﺼﻞ ﺑﻪ ﻋﻘﻞ ﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ ﻭﺍﺯﺑﺮﮐﺖ ﻋﻠﻢ ﺗﺄﻭﯾﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻭﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺣﺴﯽ ﻭﻏﯿﺮﺣﺴﯽ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﮐﺎﻣﻞ ﺩﺍﺭﺩ.ﻭﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺷﺎﯾﺴﺘﻪ ﯼ ﺧﻼﻓﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺭﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ .ﻭﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺑﺎﻋﺎﻟﻢ ﻏﯿﺐ ﺩﺍﺷﺘﻪ ،ﺩﺭﺑﯿﺎﻥ ﻣﻌﺎﺭﻑ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪ .... ﻭﺑﻌﺪﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺍﮔﺮﺯﻣﺎﻧﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭﺟﺎﻣﻌﻪ ﺣﻀﻮﺭﻧﺪﺍﺷﺖ ﻭﺍﺯﻣﻨﻈﺮﻫﺎ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭﺩﺭﺣﺎﻝ ﻏﯿﺐ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﯽ ﺑﺮﺩ،ﺑﺎﯾﺪﺷﺮﺍﺋﻊ ﻭﺍﺣﮑﺎﻣﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺭﺋﯿﺲ ﻭﯾﺎﺍﻣﺜﺎﻝ ﺁﻥ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﺣﻀﻮﺭﻭﺿﻊ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ،ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻭﻫﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻗﻮﺍﻧﯿﻦ ﻗﻄﻌﯽ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪ ﻭﺟﺎﻣﻌﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﮐﻨﻨﺪ .2 ﺷﯿﺦ ﺍﺷﺮﺍﻕ ،ﺷﻬﺎﺏ ﺍﻟﺪﯾﻦ ﺳﻬﺮﻭﺭﺩﯼ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﻫﯿﭻ ﮔﺎﻩ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺯ ﺣﮑﻤﺖ ﻭﺍﺯﻭﺟﻮﺩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﺋﻢ ﺑﻪ ﺣﮑﻤﺖ ﺍﺳﺖ ﻭﺣﺠﺖ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺷﻦ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﻧﺰﺩﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ ،ﺧﺎﻟﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪﺑﻮﺩ. ﻭﺍﯾﻦ ﮐﺲ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﻠﯿﻔﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺭﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ . ﭘﺲ ﺩﺭﻫﺮ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﭼﻨﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻬﻢ ﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﮐﺎﻣﻞ ﻋﻠﻢ ﻭﻋﻤﻞ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺭﻫﺒﺮﯼ ﺍﻣﺖ ﺑﻪ ﺍﻭﺑﻮﺩﻩ ﻭﺧﻼﻓﺖ ﺍﻟﻬﯽ ﺩﺭﺯﻣﯿﻦ ﻧﯿﺰﺑﻪ ﻋﻬﺪﻩ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ . ﻭﺯﻣﯿﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﺍﺯﭼﻨﯿﻦ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺗﻬﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺭﻫﺒﺮ ﻭﭘﯿﺸﻮﺍﯼ ﺟﺎﻣﻌﻪ ،ﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﻇﺎﻫﺮﺑﻮﺩﻩ ﻭﺣﮑﻮﻣﺖ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ . ﻭﮔﺎﻫﯽ ﺩﺭﻧﻬﺎﯾﺖ ﻧﻬﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭﺩﺭﻏﯿﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﯽ ﺑﺮﺩ . ﻭﺁﻥ ﮐﻪ ﺩﺭﻏﯿﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺮﻣﯽ ﺑﺮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ‏« ﻗﻄﺐ ﺯﻣﺎﻥ‏» ﻣﯽ ﻧﺎﻣﻨﺪ. ﺍﻭ ﺩﺭﺟﺎﯼ ﺑﯽ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﻭﺍﺯﺍﻭﻧﺸﺎﻧﯽ ﺩﺭﺩﺳﺖ ﻧﻤﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﺎﻡ ﻭﺭﻫﺒﺮﻇﺎﻫﺮﮔﺮﺩﺩ ﻭﺩﺭﺭﺍﺱ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ ،ﺯﻣﺎﻥ ،ﺯﻣﺎﻧﯽ ﻧﻮﺭﺍﻧﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪﺷﺪبرای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: چهار شنبه 6 خرداد 1394 ساعت: 12:58 |تعداد بازدید : 265 نویسنده :

روز جوان وجوان کربلا

ﺯﻧﺪﮔﯿﻨﺎﻣﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ‏(ﻉ ‏) ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 33 ﻫﺠﺮﯼ ﻗﻤﺮﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﮔﺸﻮﺩ. ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭ ﻭﯼ ﻟﯿﻼ ﺩﺧﺘﺮ ﺍﺑﯽ ﻣﺮﻩ ﺍﺳﺖ . ﻟﯿﻼ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﭘﺴﺮﯼ ﺁﻭﺭﺩ، ﺭﺷﯿﺪ، ﺩﻟﯿﺮ، ﺯﯾﺒﺎ، ﺷﺒﯿﻪ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ، ﺭﻭﯾﺶ ﺭﻭﯼ ﺭﺳﻮﻝ، ﮔﻔﺘﮕﻮﯾﺶ ﮔﻔﺘﮕﻮﯼ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ، ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﭘﺴﺮ ﻟﯿﻼ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ، ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺵ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ " ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻣﺸﺘﺎﻕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﻭ ﻣﯽ ﻧﮕﺮﯾﺴﺘﯿﻢ " ؛ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻬﺖ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺫﻥ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻃﻠﺒﯿﺪ ﻭ ﻋﺎﺯﻡ ﺟﺒﻬﻪ ﭘﯿﮑﺎﺭ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﭼﻬﺮﻩ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ "ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺷﻬﺪ ﻋﻠﯽ ﻫﺆﻻﺀ ﺍﻟﻘﻮﻡ ﻓﻘﺪ ﺑﺮﺯ ﺍﻟﯿﻬﻢ ﻏﻼﻡ ﺍﺷﺒﻪ ﺍﻟﻨﺎﺱ ﺑﺮﺳﻮﻟﮏ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﻠﻘﺎ ﻭ ﺧﻠﻘﺎ ﻭ ﻣﻨﻄﻘﺎ ﻭ ﮐﻨﺎ ﺍﺫﺍ ﺍﺷﺘﻘﻨﺎ ﺍﻟﯽ ﺭﺅﯾﺔ ﻧﺒﯿﮏ ﻧﻈﺮﻧﺎ ﺍﻟﯿﻪ ... " . ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﺩﺭ ﮐﺮﺑﻼ ﺣﺪﻭﺩ 25 ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ. ﺑﺮﺧﯽ ﺭﺍﻭﯾﺎﻥ ﺳﻦ ﻭﯼ ﺭﺍ 18 ﺳﺎﻝ ﻭ 20ﺳﺎﻝ ﻫﻢ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪ . ﺍﻭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﻬﯿﺪ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﯽ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﻮﺩ. ﺷﺠﺎﻋﺖ ﻭ ﺩﻻﻭﺭﯼ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﻭ ﺭﺯﻡ ﺁﻭﺭﯼ ﻭ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﺩﯾﻨﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﺳﻔﺮ ﮐﺮﺑﻼ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺗﺠﻠﯽ ﮐﺮﺩ. ﺳﺨﻨﺎﻥ ﻭ ﻓﺪﺍﮐﺎﺭﯾﻬﺎﯼ ﻭﯼ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﺧﻮﺑﯽ ﻣﺆﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺍﺳﺖ . ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ‏(ﻉ ‏) ﺍﺯ ﻣﻨﺰﻟﮕﺎﻩ ‏« ﻗﺼﺮ ﺑﻨﯽ ﻣﻘﺎﺗﻞ‏» ﮔﺬﺷﺖ، ﺭﻭﯼ ﺍﺳﺐ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﺑﯽ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ‏«ﺍﻧﺎ ﻟﻠﻪ ﻭ ﺍﻧﺎ ﺍﻟﯿﻪ ﺭﺍﺟﻌﻮﻥ ‏» ﮔﻔﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻭ ﺣﻤﺪ ﺍﻟﻬﯽ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩ. ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻦ ﺣﻤﺪ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪ، ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪﻡ ﺳﻮﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭﻭﺍﻥ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﻣﺮﮒ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ. ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﻣﮕﺮ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺣﻖ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﭼﺮﺍ. ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﮔﻔﺖ : ‏«ﻓﺎﻧﻨﺎ ﺍﺫﻥ ﻻ ﻧﺒﺎﻟﯽ ﺍﻥ ﻧﻤﻮﺕ ﻣﺤﻘﯿﻦ ‏» ﭘﺲ ﺑﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺣﻖ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ! ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺍﻣﺎﻡ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻃﻠﺒﯿﺪ ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺪﺍﯼ ﺩﯾﻦ ﮐﻨﺪ، ﺍﻭ ﺑﻮﺩ. ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﻓﺘﻦ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﻫﻞ ﺑﯿﺖ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ، ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﻭ ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺟﺎﻧﺒﺎﺯﯼ ﺍﻭ ﺟﺰ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺒﻮﺩ . ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﺳﺨﻨﺎﻧﯽ ﺳﻮﺯﻧﺎﮎ ﺑﻪ ﺁﺳﺘﺎﻥ ﺍﻟﻬﯽ، ﺁﻥ ﻗﻮﻡ ﻧﺎﺟﻮﺍﻧﻤﺮﺩ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭﻟﯽ ﺗﯿﻎ ﺑﻪ ﺭﻭﯾﺸﺎﻥ ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ، ﻧﻔﺮﯾﻦ ﮐﺮﺩ. ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﺯﻣﻬﺎﯼ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺑﺎ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﺍﺷﺖ . ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ، ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﻧﻬﺎﺩ ﻭ ﺩﺷﻤﻦ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﻧﻔﺮﯾﻦ ﮐﺮﺩ . (1) ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ‏(ﻉ ‏) ﺍﻟﮕﻮﯼ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻟﻒ - ﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﻋﻠﯽ ﺍﮐﺒﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻋﻠﯽ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺑﺎ ﻭﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯼ ﺍﺧﻼﻗﯽ ﻭ ﺭﻓﺘﺎﺭﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﺍﻧﺒﻮﻩ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺍﺯ ﺍﺯ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﻧﮑﺘﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯽ ﺗﺮﺩﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺗﺎﺛﯿﺮﯼ ﺑﺴﺰﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ، ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺳﺮﺻﺒﺮ ﻭ ﺗﺎﻣﻞ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻭ ﻣﺮﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺑﺴﭙﺎﺭﯾﻢ. ﻋﻠﯽ ﺻﻔﺎﺕ ﺟﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ، ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ، ﻫﻤﺎﺭﻩ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﻭﺭﻓﺘﺎﺭ ﺍﻭ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﺻﻔﺎﺕ ﻣﯽ ﺁﺭﺍﺳﺖ. ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻊ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺧﻮﺩ، ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺭﻭ ﻭ ﺷﺎﺩﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩ ; ﻭﻟﯽ ﺩﺭ ﺩﺭﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺍﻫﻞ ﺗﻔﮑﺮ ﻭ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺣﺰﻥ ﺑﻮﺩ . ﻋﻼﻗﻪ ﻓﺮﺍﻭﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺧﻠﻮﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻦ ﺑﻪ ﺭﺍﺯ ﻭ ﻧﯿﺎﺯ ﻭ ﮔﻔﺘﮕﻮ ﺑﺎﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ . ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺳﺎﻥ ﮔﯿﺮ، ﻣﻼﯾﻢ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺧﻮ ﺑﻮﺩ، ﻧﮕﺎﻫﺶ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯽ ﻧﻤﻮﺩﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺧﯿﺮﻩ ﻧﻤﯽ ﺷﺪ. ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﭼﺸﻢ ﻣﯽ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺑﺎﺑﯿﻨﻮﺍﯾﺎﻥ ﻭ ﻓﻘﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﻇﺎﻫﺮﯼ ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﻧﯿﺎ ﻃﻠﺒﺎﻥ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﭼﺸﻤﮕﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ . ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻤﺴﻔﺮﻩ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺩﺭﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﻏﺬﺍ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ. ﺍﺻﺎﻟﺘﻬﺎﯼ ﻓﮑﺮﯼ ﻭﺍﺳﺘﻮﺍﺭﯾﻬﺎﯼ ﺭﻭﺣﯽ، ﻭﯼ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻥ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﺣﺎﮐﻤﯽ ﻫﺮﺍﺱ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﻫﺮﮔﺰ ﻋﯿﺐ ﺟﻮﯾﯽ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺪﺍﺣﯽ ﻧﺎﺑﺠﺎ ﻭ ﺷﻨﯿﺪﻥ ﭼﺎﭘﻠﻮﺳﯽ ﺍﻓﺮﺍﺩﺩﻭﺭﯼ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ . ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﺪﮔﺎﻥ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺗﺤﻘﯿﺮﺁﻧﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺭﯼ ﻣﯽ ﻭﺭﺯﯾﺪ. ﺩﺭ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺩﺷﻨﺎﻡ ﻧﺪﺍﺩ ﻭﻧﺎﺳﺰﺍ ﻧﮕﻔﺖ . ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ ﺗﻨﻔﺮ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﻭ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﯾﯽ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﻭ ﺑﻮﺩ. ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﯾﮋﻩ ﻧﯿﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺍﻧﻔﺎﻕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﻫﺮﮔﺎﻩ ﮐﺴﯽ ﻫﺪﯾﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ،ﺑﺎ ﮔﺸﺎﺩﻩ ﺭﻭﯾﯽ ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﯼ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻋﻮﺕ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، ﻣﯽ ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ . ﺑﻪ ﻋﯿﺎﺩﺕ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ، ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺩﺭﺩﻭﺭ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺗﺮﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﺷﻬﺮ ﺑﺎﺷﺪ . ﺩﺭ ﺗﺸﯿﯿﻊ ﭘﯿﮑﺮ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻭ ﻫﯿﭻ ﯾﺎﺭ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻤﯽ ﮔﺬﺍﺷﺖ. برای انجام مشاوره. استخاره. وهماهنگ کردن جلسات سخنرانی لطفا با این شماره تماس حاصل نمایید. 09308448492 -09138368322
تاریخ ارسال: یک شنبه 3 خرداد 1394 ساعت: 18:5 |تعداد بازدید : 209 نویسنده :